تکامل مغز انسان

ساخت وبلاگ

تکامل مغز انسان:‏


ویل دورانت مى‏نویسد: اگر بتوانیم از روى جنین‏شناسى حکم کنیم باید بگوییم که مغز از توسعه شامه به وجود آمده است. این عصب ضمیمه کوچکى به دماغ بود و قرن‌ها هوش از راه عصب شامه عمل مى‏کرد. بعد اعصاب دیگر مغزى از قبیل اعصاب چشم و صورت و گوش و گلو و زبان و گردن خود را به کره مغزى پیوستند. اعصاب شوکى جزء به جزء وارد دستگاه مى‏شدند و حاکمیت سر بر بدن به تدریج بیشتر مى‏شد و با نمو مغز، عمل و عکس العمل، همکارى و تطابق و اشراف نیز افزایش یافت. در ماهی‌ها وزن مغز 5668/ 1 و در خزندگان 1321/ 1 و در پرندگان 212/ 1 و در پستانداران 186/ 1 و در شمپانزه دو ساله 25/ 1 و در کودک دو ساله 18/ 1 بدن است. ما از چنین نردبانى بالا رفته‏ایم.
پس یک امر روشن شد و آن این که این ذهن پیچیده انسان از تأثر عام ساده‏ترین پروتوپلاسم‌های ابتدایی ترین موجودات زنده تحول یافته است. ولز، ضمن بحث در پیرامون زندگى پستانداران و سیر تکاملى آنان، مى‏نویسد: «پستاندار جانورى است خانواده‏دار و این خوگیرى با خانواده موجب امکان ادامه تجربیات مى‏شود. زندگى کاملا دورافتاده و جداى یک سوسمار را با زندگى پایین‏ترین نوع پستانداران بسنجید، سوسمار هیچ فکر آنسوتر از خودش را نمى‏کند، جهان او به خودش پایان مى‏گیرد، اما یک پستاندار از مادرش فرا مى‏گیرد و آنچه آموخته به فرزندانش مى‏سپرد ... همه ابتکاراتى که در تاریخ زندگى پدید آمده است با فرودستى و ناچیزى آغاز شده است ... عمل زاییدن و پرستارى کردن نیاکان پستانداران، در هنگام پَستى و سختى و تنگى و دشوارى زندگى پستانداران در جهان، راهى باز کرد که حتى مردم امروزى ما به اهمیت و ارزش آن اندک اندک پى ‏مى‏برند ... همه پستانداران سنوزوئیک بر اثر جبر زمان مغز را رشد مى‏دادند، پیشرفت این‌ها به موازات یکدیگر بود، هرجانورى امروز داراى مغزى است از شش تا ده برابر مغز نیاکانش ...»
ولز ضمن گفتگو از اصل و تبار آدمیان مى‏نویسد: «بر سر ریشه و اصل آدمى و بستگى او با دیگر جانوران در صد سال اخیر بحث فراوان شده و اختلاف بسیار بوده است. اکنون عقیده غالب درمیان دانشمندان آن است که آدمى مانند دیگر پستانداران از نیاکان نوع پست‏تر از خود است و آن نیاى پست‏تر و انسان ‏ریخت ها مانند شمپانزه، و اورانگ اوتانت و گوریل زمانى از یک اصل بوده‏اند و این اصل هم از اصلى پست‏تر یعنى از پستانداران نازلتر که آن‌ها نیز از خزندگان تریومورف ریشه گرفته بودند، پدیدار گشته، و باز دورتر به دوزیستیان و سرانجام به ماهى نوع نخستین مى‏رسد. این نَسب‏نامه براساس سنجش اعضاى تن آدمى است با دیگر جانوران مهره‏دار، و مراحلى که تن آدمى پیش از زاده شدن مى‏پیماید نیز مؤید آن است، زیرا در آغاز چنان است که پندارى ماهى خواهد شد، گوش‏ماهى و دل و کُلیه ماهى دارد، سپس از مراحلى که یادآور دوزیستیان و خزندگان و پستانداران پست است مى‏گذرد، تا مدتى دُم دارد، با هیأت آدمى آغاز نمى‏کند، بلکه به سوى آدمى با تلاش و سختى پیش مى‏رود، بسیارى از چیزهاى تن او یادآور دوران‌های پیشین هستند، مانند موی‌ها و جهت رویش آن‌ها در پاها که به این نیرو و این پایگاه رسیده است. آدمى با گذشت میلیون‌ها و میلیون‌ها قرن از حرکت و جنبش در آب به این جا رسیده است که اکنون با یک شور و روشن ‏بینى و اراده روزافزون، سرنوشت نسل‌های بی شمار گذشته را بررسى مى‏کند، و نگارنده این نظر را درباره ریشه و تبار آدمى بیان مى‏کند، و آن را کاملا نظریه‏اى استوار مى‏بیند. اما خوب است به خاطر آوریم که جانور بودن نیاکان آدمى هنوز هم مُصرانه مورد انکار بسیارى از کسان با قدرت و دانشمند است ... گاهى چنین شایع مى‏شود که دستگاه‌های گوناگون دینى و به ‏ویژه کلیساى کاتولیک رومى با این نظریه درباره تبار آدمى و ریشه گرفتن او از جانوران، مخالف است اما این شایعه به نظر درست درنمى‏آید.منبع: کتاب گنجینه کامل تاریخ ایران نوشته احسان فتاحی هرسینی

هرسین در گستره تاریخ...
ما را در سایت هرسین در گستره تاریخ دنبال می کنید

برچسب : تکامل مغز انسان,مراحل تکامل مغز انسان,تکامل مغز در انسان, نویسنده : 3ehsanharsini3 بازدید : 297 تاريخ : دوشنبه 22 آذر 1395 ساعت: 5:15