زندگى اشتراکى انسانهای نخستین:
بشر در قدیمی ترین روزگارها در سایه درختهای جنگل زیست مىنمود؛ غذاى انسان برگ درختان، ریشه گیاهان و تخم بعضى از پرندگان بود و گاهى حیوانات کوچک نظیر گنجشک و خرگوش را شکار کرده و نپخته مىخورد، زیرا هنوز آدمیان نمىدانستند گوشت پخته لذت بیشترى دارد.
غالبا هنگام شب در حُفره درخت یا در غارى با بچههاى خود پنهان مىشدند، زیرا از هرطرف خطر حمله حیوانات درنده زندگى آنها را تهدید مىکرد. در آن دوران وحشت و ناراحتى، یا مىبایست حیوانات مزاحم را شکار کرد یا طعمه آنها قرار گرفت.
زندگى در آن روزگار جز یک رشته طولانى رنج و نگرانى چیز دیگرى نبود؛ مردم در تابستان از اشعه سوزان خورشید و در زمستان از سرماى سخت رنج مىبردند.
به نظر مُحققان جدید، نظام اشتراکى اولیه، دوران بسیار طولانى را در بر مىگیرد و از ظهور جامعه بشرى تا تأسیس نخستین دولتها ادامه دارد. «تمام تاریخ جامعه طبقاتى (بردهدارى، ملکدارى (فئودالیته) و سرمایهدارى به زحمت به پنج هزار سال مىرسد و حال آن که نظام اشتراکى اولیه صدها هزار سال ادامه داشته است. انسانها مجبور بودند با هم به سر برند و با هم کار کنند؛ کار مشترک، مالکیت مشترک وسایل تولید و ثمرات کار را ایجاب مىکرد. آن چه انسانها با هم به دست مىآوردند به همه آنها تعلق داشت. هنوز اندیشه مالکیت خصوصى وسایل تولید، استثمار انسان به وسیله انسان و موضوع طبقات به ذهن بشر راه نیافته بود ... جامعه اولیه طى هزاران سال دست خوش تغییرات اقتصادى و اجتماعى مهمى شده است. «تومسن» ، باستانشناس دانمارکى، در طبقهبندى مکشوفات باستان شناسى برحسب ماده اساسى که براى ساختن ابزارها به کار مىرفت نظریه «اعصار» سهگانه را مطرح ساخت:
عصر سنگ، عصر مفرغ و عصر آهن. این تقسیم بندى در تعیین مراحل ماقبل تاریخ بعنوان یک اصل پذیرفته شده سپس هریک از این اعصار به نوبه خود به «عهدهاى مختلف» تقسیم گردید. از این رو در عصر سنگ (حجر)، عهدهاى کهنسنگى، میانسنگى، و نوسنگى از یکدیگر متمایز شد. این عهدهاى سهگانه هم به مناسبت طرز ساختن، و پرداختن سنگ و هم با توجه به هدفى که در به کار بردن آن تعقیب مىشد با یکدیگر تفاوت دارند و هریک به نوبه خود به دورانهای مختلف (کُهنسنگى دیرین، کُهنسنگى پسین، و نیز به دورهها یا تمدن هایى که با آن این مجموعه آثار و بقایاى مادى مشخص مىباشد) تقسیم مىشوند.
این طبقه بندى، به علّت مزایایى که دارد، از جانب باستانشناسان و مورخان تمام جهان پذیرفته شده است ولى خالى از نقص نیست. به همین علت مورگان در سال 1880م. در کتاب خود، جامعه کهن طبقهبندى دیگرى پیشنهاد کرد که برخلاف طبقهبندى نخستین به ارزیابى تکنولوژیک اکتفا نمىکند بلکه برپایه خصلت عمومى فرهنگ مادى هر دوران قرار گرفته است. مورگان تاریخ اولیه را به دو عهد تقسیم مىکند: «توحش» و «بدویت». عهد نخستین با اختراع تیر و کمان پایان مىپذیرد، عهد دوم با اختراع سفالگرى آغاز مىگردد و ایجاد و تکامل کشاورزى و دامپرورى را در بر مىگیرد. هریک از این عهدها بر سه «درجه» دیرین، میانه و پسین تقسیم شده. دانشمندان شوروى معتقدند که تقسیم بندى مورگان اکنون ارزش خود را از دست داده است.
به نظر مورخان شوروى: «مىتوان دوران ابتدایى تاریخ بشر را که در طى آن ساختمان «زیستى» انسان کمال مىیابد، به سه دوره تقسیم کرد: عهد «گلههاى اولیه» ، عهد «نظام طایفهاى» که شکفتگى آن معمولا با مادرسالارى (مادرشاهى) و تساوى بین زن و مرد توأم مىباشد، فرا مىرسد.
سرانجام تکامل نیروهاى مولد، ایجاد دامپرورى، کِشت زمین با گاو آهن و فلزکارى (مفرغ، آهن) نشانه آغاز عهدى است که در آن نخستین جوانههاى استثمار و مالکیت خصوصى ظاهر مىگردد و پدرسالارى (پدرشاهى) جایگزین مادرسالارى مىشود و دموکراسى طایفهاى به دموکراسى نظامى تبدیل مىیابد و این به نوبه خود زمینه را براى تأسیس دولت فراهم مىکند. بدیهى است این طبقهبندى را، که مبتنى بر خصلت روابط اجتماعى است در زمان حاضر فقط باید به عنوان فرضیهاى تلقى کرد. با تقسیم تاریخ به دوران ها، طرح نظم و قواى «جریان تاریخى» امکانپذیر مىشود.»
برچسب : نویسنده : 3ehsanharsini3 بازدید : 303